سوالات كارشناسي ارشد زبان و ادبيات فارسي

  سوالات 75-51

  51 – سيم كشان در بيت زير «سيم كشان كاتش زر كشته اند/ دشمن خود را به شكر كشته اند » يعني :

1. توانگران
2. سخاوتمندان
3. خسيسان
4. قانعان  

  52 – مفهوم «كرد بر آن هندوي خود تركتاز» كدام است؟

1. بر پاسبان خود تاخت
2. بر خادم خود سخت گرفت
3. بر دوست هندي حمله كرد
4. غلام را از پيش خود راند  

  53 – مفهوم كار چنان كن كه پذيرفته اي ناظر به كدام گزينه است؟

1. وظيفه ات را خوب انجام بده
2. خيرالامور اوسطها
3. در حد توان كار بكن
4. آيه ي امانت  

  54 - «طره» در بيت « تا سرخود را نبدي طره وار / پاي درين طره منه زينهار» يعني:

1. گيسو،‌دانه ي عمارت
2. نارنج، كاخ
3. دزد،‌ايوان
4. دندانه ،‌گيسو  

  55 – مفهوم «تخت بند» در مصراع « تخت بند پاي من شد بال من» كدام است؟

1. وبال
2. محبوس
3. جايگاه
4.قرباني  

  56- مفهوم «بس سجاده باز افكندم بر آب» كدام است؟

1. عبادت
2. رياضت
3. كرامت
4. معرفت  

  57 – مفهوم عبارت بدين تحفظ و تيقظ اعتقاد من در مولات تو صافي تر گشت علت دوستداري چيست؟

1. آبرومندي و بيداري
2. پاي بند به دوستي
3. حسن عقيده و باور
4. خويشتنداري و هوشيار  

  58 – در جمله خانه اي ديد سپيد و پاگيزه و مهره زده و جامه افكنده «مهرزده» يعني :

1. پرزده
2. ماله كشيده و پرداخته
3. لاك و موم شده
4. نقاشي شد  

  59 – در جمله «خاك و نمكي بيختند و جايي بياسودند» خاك و نمك بيختن يعني ؟

1. وانمود كردن به انجام كاري
2. اظهار تنفر كردن
3. اظهار شادي كردن
4. انجام دادن كاري  

  60 – در جمله ي «برمكيان را بر من دستي است كه كسي چنان نشنوده است؟ » دست يعني :

1. حق
2. مكانت
3.مال
4. محبت  

  61 – دست موزه ساختن كنايه است از :

1. لمس كردن
2. پا در كفش كسي كردن
3. بيگاري كشيدن
4. آلت اجرا قرار دادن  

  62 – از خلق جدا شدن و دل را متوج حق كردن چه نام دارد؟

1. تجديد
2. تحميد
3.تفريد
4.توحيد  

  63 – كدام كلمه براي پركردن نقطه چين در عبارت «اگر ميزبان سيرشده باشد ... مي آرد تا ديگران نيز فارغ شوند».

1. تأدبي
2. تجلدي
3. تعللي
4. تفقدي  

  64 – مفهوم عبارت «ماعورات و خزائن به صحرا افتاديم» كدام است؟

1. ما زنها و گنجها متفرق شديم
2. ما زنها و گنجينه ها بي سامان شديم
3. ما زنها و گنجها بي ارزش شديم
4. ما زن ها و خزانه ها سرگردان شديم

65 – مفهوم «فصل» در عبارت همه بندگان سخن بر يك فصل اتفاق كرده ايم كدام است؟
1. سخن يكنواخت
2. سخن قاطع
3. حرف مشابه
4. مطلب طولاني

66 – مفهوم واژه ي «قوبجور» كدام است؟
1. عوارض ماهيانه
2. ماليات گاو و گوسفند
3. ماليات سرانه
4. باج حكومتي

67 – مفهوم دقيق «عشوه دان» كدام است؟
1. فريب دادن
2. ناز كردن
3. دروغ گفتن
4. قول دادن

68 – مفهوم « لشكر مغول احتمالاً صفوف مؤن كند» كدام است؟
1. سپاه مغول تحمل انواع سختي ها را مي كند
2. لشكر مغول احتمالاً انواع هزينه ها را مي دهد
3. سپاه مغول متحمل انواع هزينه ها باشند
4. لشكر مغول بار سختيها را بر دوش مي كشد

69 – مفهوم «بهرام را پاي دل به گلي فروشد كه به بيل دهقان نبود» كدام است؟
1.بهرام گورگويي در باتلاقي افتاد كه با بيل دهقان رهايي از آن مقدور نبود.
2. بهرام گور در ورطه ي عشقي افتاد كه دهقان نمي توانست پاي او را از گل برآورد.
3. باي دل بهرام در مزرع عشق چنان محكم شد كه بيرون آمدن از آن مقدور نبود
4. مشكل عشق بهرام گور به هيچ وجه قابل حل نبود

70 – مفهوم عبارت «شغل تركات در ولايات برقرار بود رفع آن شيوه كردم» كدام است؟
1. عمل ميراث بودن از مرده در سرزمين ها متداول بود آنرا بهتر ساختم
2. رسم ارث بردن در ولايتها معمول بود آنرا برانداختم
3. مشغله ميراث مردگان همه جا وجود داشت آنرا محدود كردم
4. مسأله ارث و ميراث در همه ولايات سر و سامان بخشيدم

71 – مفهوم عبارت «پسران به صدد عظايم امور و جلايل كارهاي با خطر گشته بودند» كدام است؟
1. فرزندان به جهت تصاحب مقامات بلند خود را به خطر انداخته بودند
2. پسران براي انجام كارهاي بزرگ و ظريف داوطلب شده بودند
3. پسران عهده دار كارهاي بزرگ و وظايف خطير شده بودند
4.پسران ضمن انجام كارهاي مهم و امور دقيق مشهور شده بودند

72 – مفهوم عبارت «لشكر تتار متوقع جامگي و اقطاع و به انتظار دخل و ارتفاع نبودند» كدام است؟
1. سپاه مغول چشم داشتي به مقرري و زمين نداشتند و منظر درآمد و برداشت محصول نبودند
2. لشكر تاتار توقع دريافت لباس و حقوق مقطوع و درآمد و منافع نبودند
3. قوم مغول نظري به لباس و زمين و عايدي و مقام رفيع نداشتند
4. لشكر تاتار به مواجب و لباس درآمد شخصي و محصولات نظر نداشتند

73 – مفهوم «وقت استيفاي جرايات و رسوم برمئين و الوف فزون باشند» كدام است؟
1. در وقت دريافت جيره و حقوق ساليانه از صد هزار تجاور مي كنند
2. هنگام گرفتن مقرري و مواجب بيشتر از صدهزاران تن باشند
3. هنگام مطالبه حقوق و دستمزد تعدادشان از صد هزار بيشتر است
4. در وقت قطع مواجب و جيره اجتماع صد هزار نفري تشكيل دهند

74- عالم كون و فساد يعني
1. جهان وجود و پليدي
2. عالم اجسام عنصري
3. دنياي ناپايدار
4. جهان تباهي و گناه

75 – كدام معني درست است؟ «اختلاف صيادان آنجا متواتر»
1. صيادان در آنجا رفت و آمد داشتند
2. صيادان آنجا با هم اختلاف داشتند
3. صيادان آنجا هميشه با هم اختلاف داشتند
4. صيادان مدام درآنجا رفت و آمد مي كردند