روانشناسی
روانشناسی تشریح کننده تلاشهای توصیف کننده هوشیاری، رفتار و تاثیرات متقابل اجتماعی می باشد. منظور ابتدائی روانشناسی تجربی توضیح تجربه و رفتار انسان به همان صورتی که رخ میدهد بود. در حدود بیست سال گذشته روانشناسی به بررسی ارتباط هوشیاری و مغز یا سیستم عصبی پرداخت. هنوز مشخص نیست اینها به چه صورت هائی با هم در ارتباط هستند: آیا هوشیاری تعیین کننده وضعیت مغز است و یا وضعیت مغز تعیین کننده هوشیاریست و یا اینکه هر دو اینها روش های خاص خود را دارند؟ احتمالا برای فهم این ارتباطات میباید ابتدا با تعاریف "هوشیاری" و "وضعیت مغز" آشنا گردید – یا اینکه آیا هوشیاری نوعی "وهم و خیال" پیچیده است که هیچ ارتباطی با فرآیند های عصبی ندارد؟ فهم عملکرد مغز نیز بصورتی فزاینده در تئوری و تمرین روانشناسی خصوصا در بخش هائی مانند هوش مصنوعی، روانشناسی شناخت اعصاب و علوم شناخت گرای اعصاب داخل شده است.
بحث اکثر مکاتب فکری بر سر استفاده از یک مدل خاص بعنوان تئوری راهنما بود که از طریق آن بتوان کلیه، یا اکثریت رفتار های انسانی را توضیح داد. محبوبیت این مکاتب در طول زمان کم و زیاد می شده است. ممکن است برخی از روانشناسان تصور کنند که پیرو مکتب خاصی بوده و مابقی را رد نموده اند، اگرچه اکثر افراد هر کدام از این مکاتب را روشی برای فهم ذهن و نه لزوما تئوری های انحصاری متقابل در نظر می گیرند.
زمینه روانشناسی بسیار گسترده و شامل روش های متفاوت مطالعه فرآیند های ذهنی و رفتاری می گردد. در زیر حوزه های اصلی بررسی و تحقیق روانشناسی به آگاهی می رسند. لیست کامل و جامع عناوین زیر مجموعه و حوزه های علم روانشناسی را میتوانید در لیست سر فصل های روانشناسی و لیست رشته های علمی روانشناسی پیدا و ملاحظه نمائید.
روش های تحقیقات
تحقیقات روانشناسی بر طبق استاندارد های روش علمی انجام و هم شامل کیفی کردار شناسی و هم وجوه آمار کمی گردیده تا به تولید و ارزیابی توضیحی فرضیات در ارتباط با پدیده های روانشناسی بپردازد. در جائیکه تحقیقات اخلاقی و حالت توسعه در یک دامنه فرضی تحقیق مجاز انجام گردد، پژوهش از طریق پروتکل های آزمایشیدنبال می شوند. تمایل روانشناسی به التقاطی بودن باعث اقتباس دانش علمی از دیگر رشته ها بمنظور کمک به توضیح و درک پدیده های روانشناسی گردید. تحقیقات کمی روانشناسی باعث ایجاد طیفی وسیع از روش های مشاهده ای شامل تحقیقات عمل، کردار شناسی، قوم نگاری، توضیحات آماری، ساختاری شده و بدون ساختار مصاحبه ها و مشاهدات شرکت کنندگان گردید که منظور آن جمع آوری اطلاعات غنی بدون غرض حاصل از آزمایشات سنتی بود. ادامه تحقیقات عام روانشناسی انسانی با تحقیق در روش های قوم نگار، تاریخی و تاریخ نگار ادامه یافت.
تست جنبه های مختلف عملکرد روانشناسی زمینه ای فوق العاده از روانشناسی معاصر است. روان سنجی و روش های آماری غالب شامل انواع معروف تست های استاندارد شده و همچنین آنهائی که یطور اتفاقی به مقتضی وضعیت و آزمایش شکل گرفته اند، می باشند.
تمرکز روانشناسان آکادمیک احتمالا بطور خالص بروی تحقیق و تئوری روانشناسی با هدف فهم بیشتر روانشناسانه در زمینه ای مشخص قرار دارد، این در حالیست که دیگر روانشناسان بروی روانشناسی کاربردی کار کرده تا چنین دانشی را برای سود آوری سریع و عملی گسترش دهند. بهرحال، این دیدگاه ها بطور متقابل انحصاری نبوده و اکثر روانشناسان هم درگیر تحقیقات و هم در بکار بردن روانشناسی در مقاطع خاص کار خود مشغول بوده اند. در میان بسیاری از انواع رشته های روانشناسی، هدف روانشناسی بالینی توسعه کاربرد دانش روانشناسان و تجارب تحقیقات و روش های آزمایشات که آن ها به ساخت و بکار بستن ادامه دادند و همچنین بکار گیری موضوعات روانشناسی انفرادی یا استفاده از روانشناسی جهت کمک به دیگران می باشد.
زمانیکه زمینه رغبت نیاز به آموزش خاص و دانش تخصصی خصوصا در زمینه های کاربردی دارد، تداعیات روانشناسی بطور عادی به ایجاد سازمانی حاکم جهت مدیریت نیاز های آموزشی می پردازد. به همین شکل، نیازمندی ها احتمالا در درجات دانشگاهی روانشناسی قرار دارند، طوری که دانش آموزان بتوانند به کسب علم کافی در زمینه های مختلف اقدام نمایند. در کل، زمینه های روانشناسی عملی که در آن روانشناسان درمان را به دیگران توصیه می کنند، همچنین نیاز به اعطای پروانه از سازمان های منظم دولتی به روانشناسان نیز احساس می شود.
آزمایشات کنترل شده
تحقیقات روانشناسی آزمایشی در داخل لابراتوار و تحت شرایط کنترل شده انجام می پذیرند. تلاش این متد تحقیقات تکیه انحصاری بر کاربرد روش های علمی بر ابناء بشر بمنظور فهم رفتار می باشد. نمونه های چنین معیار های سنجش رفتاری شامل زمان عکس العمل و انواع معیاری های روان سنجی می گردد. آزمایشات جهت تست یک فرضیه خاص انجام می پذیرند.
بعنوان یک مثال روانشناسی آزمایشی، ممکن است ادراک مردم را در زمینه تن های صدا بسنجد. خصوصا، ممکن است سوال زیر پرسیده شود: آیا برای مردم آسانتر نیست که بین یک جفت تن صدا تفاوت قائل شده و آن را از دیگر اصوات بر مبنای تکرار آن ها تشخیص دهند؟ برای پاسخ به این سوال امکان عدم اثبات این فرضیه که کلیه اصوات صرفنظر از فرکانس آنها، بطور یکسان قابل تشخیص هستند وجود دارد ( همچنین بخش تست فرضیه برای توضیح اینکه چرا شخص بجای اثبات فرضیه به عدم اثبات آن می پردازد، را ببینید.) جهت تست این فرضیه می باید یک شرکت کننده در یک اتاق نشانده شده و به یک سری اصوات گوش دهد. چنانچه شرکت کننده بخواهد نسبت به یک صوت عکس العمل نشان دهد (مثلا از طریق فشار دادن یک دکمه)،
در صورتیکه فکر کنند که تن اصوات شامل دو صدای متفاوت بوده و یک عکس العمل دیگر اگر فکر کنند که همان صدا را شنیده اند. نسبت پاسخ های صحیح بعنوان معیار سنجش اینکه آیا کلیه تن های اصوات بصورت یکسان قابل تشخیص بوده یا خیر، بکار می رود. نتیجه این آزمایش بخصوص نشانگر بهتر تفاوت اصوات خاص بر پایه درگاه شنیداری انسان می باشد.
مطالعات همبستگی
یک مطالعه همبستگی از آمار ها جهت تعیین اینکه اگر یک متغیر بهمراه متغیر دیگر مجددا رخ می دهد یا خیر، استفاده می نماید. بعنوان مثال، ممکن است یک شخص علاقه داشته باشد که بداند آیا سیگار کشیدن با احتمال ابتلا به سرطان ریه در ارتباط هست یا خیر. یک راه ساده پاسخ گفتن به این سوال آنست که گروهی از افراد سیگاری را در نظر گرفته و نسبت آنهائی را که در یک مدت زمان مشخص به سرطان ریه مبتلا گشته اند را برآورد نمائیم. در این مورد خاص، ممکن است نتیجه حاصله حاکی از همبستگی بالای این دو عامل با یکدیگر باشد. (قبلا ثابت شده است که توتون اثرات زیانباری بر ریه انسان وارد می سازد). بهرحال، تنها بر پایه همین رابطه همبستگی، نمیتوان بطور قاطع قضاوت نمود که کشیدن سیگار "علت" ابتلا به سرطان ریه است. فقط می توان گفت آنهائی که مستعد سرطان هستند بیشتر آنهائی هستند که سیگار نیز می کشند. جایگزین سوم آنست که یک متغیر دیگر باعث ایجاد هر دو وضعیت گردد. با مثال روشن نمودن این واقعیت که همبستگی بر علیت دلالت ندارد این مورد را به یکی از اصلی ترین محدودیت های مطالعات همبستگی تبدیل می نماید.
مطالعات طولی نوعی روش تحقیق است که به مشاهده یک گروه در یک دوره زمانی مشخص می پردازد. بعنوان مثال، ممکن است شخصی در نظر داشته باشد که پدیده اختلال در یک زبان مشخص (اس. ال.آی.) را از طریق مشاهده یک گروه از افراد تحت شرایطی خاص و در یک دوره زمانی مورد مطالعه قرار دهد. مزیت این روش آن است که می توان چگونگی تاثیر گذاری یک وضعیت در افراد را طی مدت زمان طولانی مورد نظر قرار داد. ولی در هر صورت، از آنجا که نمیتوان تفاوت های فردی اعضاء گروه را کنترل نمود، نتیجه گیری در باره کل گروه مشکل خواهد بود.
موضوع روانشناسی اعصاب هم بررسی افراد سالم و هم افراد بیمار که بطور عام از جراحت مغزی یا بیماری های ذهنی رنج میبرند، می باشد.
موضوع بررسی رشته های روانشناسی اعصاب شناخت گرا و پزشکی اعصاب و روان شناخت گرا بیماری های عصبی یا ذهنی از طریق تلاش در استنتاج تئوری های عملکرد عادی ذهن و مغز می باشد. فعالیت این رشته بطور عادی شامل مشاهده تفاوت های موجود در زمینه های توانائی باقیمانده (که بنام " عملکرد عدم همکاری" شناخته می شود) است که میتواند پاسخی به این سوال باشد که آیا توانائیها از عملکرد های جزئی تری تشکیل شده و یا توسط یک مکانیسم شناخت گرای واحد کنترل می گردند.
در کل، تکنیک های آزمایشاتی اغلب مورد استفاده قرار می گیرند که بر مطالعات روانشناسی اعصاب افراد سالم نیز صدق میکنند. این تکنیک ها شامل آزمایشات رفتاری، اسکن مغز یا تصویر سازی اعصاب از منظر عملکرد – بمنظور بررسی فعالیت مغز در حین انجام عملی خاص، و تکنیک هائی مانند شبیه سازی مغناطیسی انتقال جمجمه، که بصورتی مطمئن به تغییر عملکرد بخش های کوچک مغز جهت بررسی اهمیت آن ها در عملیات ذهنی می پردازد.