نوجوان و خانواده
در نظام خلقت سير طبيعى زندگى انسان در سه مرحله آغاز و پايان مىيابد در يك مرحله، انسان در نهايت ضعف و ناتوانى است (كودكى) و در مرحله ديگر در اوج نشاط، شور و تحرك و نيرومندى است (جوانى) و در مرحله پايانى، نشاط و نيرومندى خود را از دست مىدهد و به سوى ضعف و سستى پيش مىرود.
مرحله دوم زندگى يعنى نوجوانى و جوانى، سازندهترين، پرشورترين و حساسترين دوران حيات آدمى است كه با بروز حالات روحى و روانى جديد شروع مىشود و نوجوان را با مشكلات جدّى روانى و اجتماعى روبهرو مىسازد.
آشنايى پدران و مادران با شيوههاى تربيتى نوجوانان و توجه به نيازمنديهاى روحى جديد آنها از ضروريات خانوادههاست، و از آنجا كه نوجوان خود را از رديف كودكان بيرون مىداند و در عمل به رفتار و گفتار بزرگسالان نيز ناتوان است، بايد با برنامهريزيهاى مشخص و علمى او را به كنترل در آورد و تمايلات درونيش را هدايت كند.
نوجوانان از نظر روانى، داراى وضعى مخصوص به خود هستند. اينان نه مانند كودكان نابالغ فكر مىكنند و نه انديشه و افكارشان همانند بزرگسالان سى ساله و چهل ساله است.
نوجوان كيست؟
دوره «نوجوانى» در پسران از دوازده تا چهارده سالگى و در دختران ده تا دوازده سالگى و قبل از بلوغ است.
در اينجا مناسب است جهت آمادگى والدين در برخورد با فرزندانشان، تفاوتهاى عاطفى و اجتماعى پسران و دختران را بيان كنيم تا در انتخاب شيوههاى تربيتى دچار اشتباه و خطا نشوند.
«پسران اغلب پرخاشگر و تجاوزكارتر مىباشند، خصوصا در پرخاشگريهاى بدنى از دختران جلوتر هستند. دختران در مقابل خواستههاى والدين و ساير بزرگسالان، بيشتر فروتنى نشان مىدهند و دختران بيش از پسران در مقابل ناسازگاريهاى خانوادگى و فشارهاى عاطفى تحمل دارند. همچنين پسران بيش از دختران داراى مشكلات عاطفى و يادگيرى در محيط مدرسه مىباشند.
نوجوانى كه روحيه پرخاشگرى دارد و در سازشهاى خانوادگى ناسازگارتر است با روشى عالمانهتر و علمى قابل تربيت است و از روحيه او بايد در اصلاح امور سنگين و گسترده استفاده كرد. بر خلاف نوجوانى كه حالت انعطاف، محبت، سازگارى و تسليم در او جلوهگر است، بايد بسيار ظريفانه و با شيوهاى كه مطابق فطرت او باشد، تربيت شود.
بحران، تغيير و تحول شخصيتى، لازمه اجتنابناپذير دوران نوجوانى است كه در اين دوره بعضى از نوجوانان تحت تربيتهاى صحيح والدين خود، با هدف، سازگار و همراه آنها خواهند بود و بعضى ديگر در اثر ناآشنايى والدين ناسازگار، بىهدف و ناهنجار خواهند شد.
ويژگيهاى نوجوان
در دوره نوجوانى تمايلات جنسى افزايش مىيابد؛ روحيه استقلالطلبى و بىاعتنايى به نظرات اطرافيان جلوهگر مىشود؛ نوجوان آن كودك سر براه قبلى كه تابع همه مقررات موجود در خانه بود، نيست؛ به خود حق مىدهد تا در كارهاى افراد خانواده دخالت كند و در مورد افكار و اعمال آنها اظهار نظر نمايد؛ او دوست دارد در انتخاب لباس و دوست آزاد باشد؛ تخيّل او اوج مىگيرد. او مىخواهد گذشته و آينده را به هم مرتبط كند؛ نوجوان مواد اوليه تخيل خود را از خارج مىگيرد و مطابق فكر و ذهن خود توصيف كرده و بال و پر مىدهد، از اينرو مشاهده مىكنيم كه بسيارى از آنها حالت رؤياگونه و مبالغهآميز دارند؛ نسبت به مسايل جنسى كنجكاو مىشوند. او ثبات اخلاقى و رفتارى خود را از دست مىدهد، او براى رشد اجتماعى خود، با همسن و سالانش طرح دوستى مىريزد و نسبت به جنس مخالف تمايل پيدا مىكند.
«نقش والدين در تأمين نيازهاى روانى نوجوان»
پدر و مادر اولين كسانى هستند كه شخصيت نوجوان را بنا مىگذارند، و از آنجا كه نوجوان به تفاهم با والدين نيازمند است بايد به او كمك شود تا به استقلال همهجانبه برسد. از اينرو خصوصيات رفتارى و گفتارى پدر و مادر به رشد اجتماعى و تكامل شخصيت نوجوان كمك مىكند و او را براى حضور در صحنههاى مختلف اجتماعى آماده مىسازد.
در خانوادهاى كه پدر و مادر، مهربان، منطقى و آرام باشند و با آگاهى از نيازهاى نوجوان به تربيت او اقدام كنند فرزندانى آرام، باهدف، سازگار و صالح خواهند داشت. برعكس خانوادهاى كه هر دو يا يكى از پدر و مادر با خشونت و تندى با فرزندان برخورد كنند فطرت سالم نوجوان را منحرف و آلوده كرده و دختر يا پسر را با سر در گمى روبهرو ساخته و او را نسبت به زندگى آينده خود نااميد و مأيوس خواهند كرد.
از ويژگيهاى بارز و مثبت پدر و مادر مهربان مىتوان امور زير را نام برد:
1ـ همدمى و گشادهرويى با فرزندان
اشتغال بيش از اندازه پدر يا مادر در خارج از منزل عامل فشار عصبى و بدرفتارى آنهاست. فرزندان خانواده بويژه دختران دوست دارند ساعتى را در كنار پدر و مادر خود بوده و محبتهاى آنها روح خود را سيراب سازند. از اينرو پدران و مادرانى كه مرتب در مجالس ميهمانى بوده و بيشتر وقت خود را در خارج از منزل و با دوستان خود مىگذرانند به سعادتمندى و آرامش روحى فرزندان خود نمىانديشند و در نتيجه زمينه فرار از خانه و انحراف آنها را فراهم مىكنند همدمى والدين بويژه پدر در گرمى خانواده و ايجاد اميد در فرزندان مؤثر است و آنها را در تحمل و پذيرش فراز و نشيبهاى مختلف زندگى و تعهد به مقررات اجتماعى و عرفى يارى مىدهد.
2ـ صبر و حوصله
بدون ترديد يكى از رموز موفقيت مربيان و والدين در رسالت تربيتى آنها صبر و حوصله است. به طور طبيعى نوجوان و جوان در پرتو گسترش انديشه خويش، به خود حق مىدهد تا بعضى از رفتار و گفتار والدين را مورد انتقاد و سؤال قرار دهد و در اينجاست كه پدر و مادر بايد با صبر و حوصله به حرف آنها گوش دهند و با پاسخ صحيح و منطقى و با درايت مخصوص آنها را قانع كنند.
3ـ احترام در حضور ديگران
نوجوانان و جوانان دوست دارند كه مورد احترام و اكرام ديگران باشند و از آن لذت مىبرند. به حساب آوردن نوجوان در ميان جمع، در واقع آماده كردن او براى ورود به اجتماع است تا بتواند موقعيت فرهنگى و اجتماعى خود را بازيابد و در ايفاى مسؤوليت آينده خود حساب شدهتر گام بردارد. او با مشاهده احترام از سوى اطرافيان بر اعتماد به نفس و تقويت روانى خود مىافزايد و با دلگرمى و نشاط بيشترى خود را مطيع مقررات و خواستههاى آنها مىسازد.
آموزش مذهبى به نوجوانان
در آموزش دينى به نوجوان بايد اين مسأله مورد توجه قرار گيرد كه مىخواهيم او را براى داشتن چه نوع تحليل و تفسيرى از زندگى آماده كنيم؟ از اينرو بايد هدفها مشخص و با يكديگر هماهنگ و قابل اجرا باشند.
جهتيابى نياز مذهبى نوجوان از طريق شيوههاى رفتارى و گفتارى پدر و مادر صورت مىگيرد و او در بسيارى از حركات و رفتارهاى فردى و اجتماعى خود از والدين تقليد مىكند. از اينرو پدر و مادر بايد بدانند كه اگر فرزندشان مذهبى باشد تا حدود زيادى، كنترلها و مراقبتهاى آنها كاهش خواهد يافت.
شكل لباس پوشيدن و آرايشهاى غير معقول مادر در حضور فرزندان از بزرگترين آفات تربيتى نوجوان است زيرا آنها از زمانى كه به بلوغ مىرسند در همه زمينهها از جمله مسايل مورد اشاره كنجكاو مىشوند و به دنبال آگاهى از اسرار آن مىروند، كه اگر اين كنجكاوى به واسطه رفتارهاى پدر و مادر دامن زده شود و از حد طبيعى خود بيرون رود موجب انحراف نوجوان خواهد شد.
براى پاىبندى منظم و جهتدار در اعمال و رفتار نوجوان بايد در انتخاب شيوههاى آموزشى والدين دقت شود. در بيان توحيد و آثار آن، معاد و قيامت و لزوم پاىبندى به آن و اجراى مقررات اجتماعى و بيان ثواب و گناه، بهشت و جهنم از قالبهاى مورد قبول نوجوان و حتى صحنههاى ساختگى فكر خود پدر و مادر استفاده كرد. به طور مثال در تبيين ثواب و پاداش اخروى و اينكه «مَن جاءَ بِالحَسَنَة فَلَهُ عَشْرُ أَمثالها». هر كس عملى خوب انجام دهد ده برابر پاداش خواهد يافت، به نوجوان ده تومان داده و غير مستقيم او را تشويق كنيم تا آن را به فقير داده يا در راه خير صرف كند و سپس به او صد تومان داده و معناى آيه فوق را براى او جا بياندازيم. در كمك به مستمندان و قناعت به آنچه كه خدا روزى بندگانش كرده است خود پدر و مادر پيشقدم باشند. در نماز اول وقت خواندن و ارتباطات معنوى و توجه به سالمندان و اطرافيان الگو باشند و آنها را يارى كنند.
پيامبر اكرم(ص) با مشاهده عدهاى كودك فرمود:
وَيلٌ لأطفالِ آخِرِ الزَّمان مِنْ آبائِهِم، فَقيلَ: يا رَسُولَ اللّه! مِنْ آبائِهِمُ المشركين؟ فَقالَ: لا، مِنْ آبائِهِمُ الْمُؤْمنين، لا يُعَلِّمُونَهُمْ شَيْئا مِنَ الْفَرائِضِ، وَ اِذا تَعَلَّمُوا اَوْلادُهم مَنَعُوهُم وَ رَضُوا عَنْهُم بِعَرَضٍ يَسيرٍ مِنَ الدّنيا فَاَنَا مَنْهُم بَرئُ وَ هُمْ مِنّى بُرَآءِ.
واى بر فرزندان آخرالزمان، به خاطر پدرانشان. عرض شد: اى رسول خدا! از پدران مشرك آنها؟ فرمود: نه، بلكه از پدران مسلمانشان كه هيچ چيز از فرائض مذهبى را به آنان نمىآموزند، و اگر خود فرزندان پارهاى از مسايل دينى را فرا گيرند آنها را از اين كار باز مىدارند و تنها به اين قانع هستند كه فرزندانشان متاع ناچيزى از دنيا بدست آورند، من از اين قبيل پدران بيزارم و آنان نيز از من بيزارند.