اهميت جنگل ها و مراتع
نقش جنگل ها و مراتع در مبارزه با آلودگي هوا
آلودگي هوا چه درمناطق شهري بوسيله وسايل دود زا و کارخانجات وساير منآبع آلوده کننده و چه در مناطق بيآباني در اثر حرکت و جآبجائي ماسه ها و گرد و غبار بوسيله باد وجود دارد. مواد سمي موجود در هواي شهرها فقط از لوله اگزوز ماشينها و يا دودکش کارخانه هاي داخل شهر خارج نمي شود بلکه بادهايي که از اطراف مي وزند سبب مي گردند که گرد و غبار و گازهاي کارخانههاي اطراف را هم وارد شهر نمايند و به غلظت مواد سمي هواي مناطق مسکوني بيافزايند. درختان در جلوگيري و کاهش آلودگي هوا که در بالا ذکر شد نقش اساسي دارند. بطور مثال يک درخت صد ساله راش با 2.5 تن وزن (وزن چوب خشک) در طول عمر خود 12.5 ميليون متر مکعب گاز کربنيک هوا را جذب کرده است تا بتواند اين مقدار چوب را توليد کند. همچنين درختان باد حامل ذرات ريز را شانه مي کنند و ميتوانند در هر هکتار جنگل تا 68 تن گرد و غبار را هر بار در خود رسوب دهند. اين موضوع براي مناطق بيآباني و شهرهايي که مورد تهاجم شن هاي روان قرار ميگيرند. بسيار حائز اهميت است چون با ايجاد کمربند سبز ميتوان از ورود گرد و غبار بداخل شهر جلوگيري کرد. همگام با شانه کردن گرد و غبار هوا، جنگل مقدار زيادي از باکتريها و ميکروبهاي معلق در هوا را در لاي شاخ و برگ خود رسوب مي دهد. مقدار باکتريهاي موجود در هواي جنگل به مراتب کمتر از مناطق غير جنگلي است.
طبق بررسيهاي دانشمندان روسيه درختان کاج، گردو، پيسه آ، آبيس سيبري، بلوط، فندق، اوکاليپتوس، ارس، افرا، بيد، زبان گنجشک و داغداغان از خود موادي در هوا پخش مي کنند که باعث از بين رفتن بسياري از باکتريها و قارچ هاي تک سلولي و برخي از حشرات مضر مي شود اين ماده را توکين ( Tukin ) در سال 1956 فيتونسيد ناميده است. به طور مثال اگر پشه و يا مگس را زير سرپوشي قرار دهيم که در آن برگهاي خرد شده اکاليپتوس و با زبان گنجشک وجود داشته باشد حشره فوق پس از مدتي مي ميرد. براي مبارزه با بيماري سل افراد مبتلا را در روسيه براي استراحت به مناطقي که جنگل هاي کاج وجود دارد مي فرستند. با توجه به آنچه ذکر شد متوجه ميشويم که اهميت جنگل فقط در تصفيه هوا از گرد و غبار نيست، بلکه در ضد عفوني هوا هم نقش موثري دارد و اين مسئله ايجاد فضاي سبز در اطراف و داخل شهرها و اطراف بيمارستانها، مدارس و اماکن عمومي را بخوبي گويا مي سازد.
مراتع نيز در مناطق بيآباني همچون پوششي روي خاکها و ماسهها را گرفته و اجازه حرکت به آنها نمي دهند و در مناطقي که حرکت خاک وجود داشته باشد مقادير زيادي از آن را در پاي بوتهها رسوب مي دهد.
تاثير جنگل ها و مراتع در مبارزه با فرسايش و حفظ و توليد خاک
عمل فرسايش بيشتر بوسيله آب و باد صورت مي گيرد. بادهاي مداوم در اثر ايجاد اختلالاتي در زندگي گياه و تبخير رطوبت زمين که منجر به خشکي بيش از حد خاک مي گردند، سبب مي شوند که تجديد حيات نباتات متوقف و يا به کندي صورت گيرد و با کم شدن پوشش گياهي عمل فرسايش آغاز شود. اگر انسان هم با بهره برداري بي رويه از بين رفتن گياهان را ناخواسته تسريع نمايد آنگاه مراکز مهم کشاورزي و صنعتي و مسکوني در معرض تهديد قرار ميگيرند.
جنگل به کمک شاخ و برگ درختان، از سرعت باد مي کاهد و با ريشه گياهان، خاک را حفظ مي کند و مانع ايجاد فرسايش مي شود. بعلت آرام بودن هواي داخل جنگل تبخير بسيار ناچيز بوده و خطر خشک شدن خاک که از شرايط مهم آغاز فرسايش است از بين ميرود. نزولات آسماني در مناطق فاقد گياه در روي زمين به صورت هرز آبهاي سيل آسا جاري مي شوند و چون مقاومتي در برآبر خود نمي بينند ذرات ريز و درشت خاک را حمل مي کنند و بتدريج در مسير خود و يا در پشت سدها و درياچهها رسوب مي دهند، گاهي سبب طغيان رودخانهها مي گردند و خسارات جانبي و مالي زيادي بار ميآوردند. در مناطقي که پوشش گياهي وجود دارد، هنگام بارندگي قطرات باران به علت انرژي که در مسير خود و همچنين تاثير قوه جاذبه زمين کسب مي کنند و مي توانند موجب متلاشي شدن ذرات خاک و جآبجايي آن شوند در اثر برخورد به شاخ و برگ گياهان به ذرات بسيار ريز تبديل گشته و به آهستگي روي خاک مي رسند.
از طرفي بقاياي نباتي کف جنگل و مراتع همچون اسفنجي آب حاصل از بارندگي را د رخود جذب نموده و به آهستگي روي خاک رها مي کند و بدينوسيله خطر شتشوي خاک از بين رفته و خاک حفظ مي شود. در مورد نقش پوشش سطح خاک در کاهش ضربه قطرات باران آزمايشي توسط يکي ازمتخصصين مربوطه (Hadson) در دو قطعه زمين انجام گرفته است. در اين آزمايش آبتدا علفهايموجود زمين با دست کنده شده و سپس زمين به دو قطعه مساوي تقسيم شده است. روي يکي ازقطعات دو لايه تور سيمي ريز بافت قرار داده شد قطرات باران در اثر برخورد با آن شکسته شده وبه صورت قطرات بسيار ريزي درآمد (شکسته شدن قطرات عيناً توسط شاخه و برگ پوششگياهي هم صورت ميگيرد) خاک از دست رفته از اين دو قطعه (قطعه پوشيده شده با تور سيمي وقطعه لخت) در طول 10 سال اندازهگيري شد. نتايج بدست آمده از 10 سال آزمايش نشان دادکه خاک از بين رفته از قطعه لخت بيش از 100 برآبر خاک فرسايش يافته از قطعه پوششدار ميباشد.
گذشته از اين فرسايش خاک در منطقه جنگلي با فرسايش خاک در مناطق ديگر تفاوت دارد اگرچه هر دو بلايي است که بر خاک وارد ميشود ولي خاکهاي مناطق جنگلي بسيار حاصلخيزتر ازمناطق ديگر است با فرسايش خاک مواد حاصلخيزي که طي ساليان متمادي در خاک ذخيرهشدهاند از دست ميرود. در تحقيقات انجام شده در يکي از ايالتهاي آمريکا (New Hampshire) ثآبت شده است که پس از بريدن درختان يک جنگل، جريان آب حاصلاز بارندگي در عرض دو سال در هر هکتار 95 کيلوگرم ازت نيتراتي و 89 کيلوگرم کلسيم را از بينبرده است در حاليکه در يک جنگل دست نخورده ميزان ازت نه تنها از بين نرفته بلکه در هر هکتار2 کيلوگرم نيز به ميزان آن افزوده شده است. اين مقدار ازت از باران دريافت شده است. همچنينکلسيم از بين رفته بسيار کم بوده و مقدار آن 7 کيلوگرم در هکتار بوده است.
جنگل، مادر چشمه ها و رودخانه ها ست
امروز با داشتن جمعيتي بالغ بر 65 ميليون نفر نظاره گر نابودي نه تنها باغها و کشتزارها بلکه شاهد از بين رفتن خانه و کاشانه و احشام و حتي جان مردم بوسيلة سيلابهاي مهيبي هستيم که کمتر سابقه داشته است. با نگاهي به گذشتة نه چندان دور در مي يابيم بسياري از مناطقي که زماني بوسيلة درخت و درختچه و بوته و گياهان علوفه اي پوشيده شده بود، امروز بر اثر قطع بي روية درختان، درختچه ها و بوته کني و چراي مفرط و آتش سوزي حتي آثاري از درختان و درختچه هاي بومي در بعضي از استانها به چشم نمي خورد ، حال چه انتظاري غير از اين وقايع تلخ و ناگوار مي توان داشت، که گفته اند هر کسي آن درود، عاقبت کار، که کشت.
با روندي که از سالها قبل در مورد قطع درختان در جنگل هاي شمال و جنگل هاي حفاظتي و حمايتي ساير نقاط کشور وجود داشته و کماکان نيز شاهد هستيم، اکنون نظاره گر بروز سيلابهاي خطرسازي شده ايم که دست کم تا کنون در استانهاي سرسبز شمال کشور مشاهده نشده است. اين حوادث ناگوار در مناطق سرسبز شمال کشور که روزگار درازي به برکت وجود پوشش جنگلي انبوه، بارشهاي منظم و کافي، خاکهاي عميق و حاصلخيز و تعادل پايدار اکوسيستم، بعنوان جزيرههاي امن و مصون از آفات و بلاياي طبيعي همچون سيل محسوب ميشد بصورت وحشتناکي عيان شده است.
سيل مرداد 1380 فقط در منطقه مينودشت و کلاله) استان گلستان) بيش از 300 کشته و 270 مفقود و 600 ميليارد ريال خسارت بجاي گذاشت ([3][1]). مي توان گفت هر چند سيلابها ناشي از بارندگي هستند ولي آنچه بيشتر موجب بروز سيلابها شدهاند، عمل متقابل و قانونمند طبيعت در برابر بهرهبرداريهاي بيرويه انسان، کاربريهاي نادرست اراضي و استفادههاي نابخردانه انسان از منابع بيکران آن است. طبيعت بويژه مناطق کوهستاني بنا به ماهيت خود شکنندهاند و فشارهاي جمعيت رو به رشد انسان و استفادههاي نامعقول آنها را بر نميتابند به همين دليل با آهنگي سريع رو به تخريب گذاشتهاند و براي انسان پيامدهاي ويرانگري نظير سيل به بار ميآورند.
نقش اقتصادي جنگل
به طور کلي درآمد جنگل را به صورت ملموس و غير ملموس بررسي مي نمايند، درآمد غير ملموس آن در ارتباط با نقش و ويژگيهاي جنگل است که قبلاً بر شمرده شده است و غير از توليد مستقيم آن است. بررسيهاي کارشناسي نشان مي دهد در صورت احياء جنگلهاي شمال و غرب و جنوب کشور و استفاده کامل از تمامي استعداد توليد جنگل در يک برنامة دراز مدت به درآمد ساليانه اي معادل 280 ميليارد ريال دست خواهيم يافت و برخلاف درآمد حاصل از نفت که روزي پايان خواهد يافت، جنگل به عنوان يک واحد توليدي پايا با درآمد مستمر مي تواند نقش اقتصادي ارزنده اي در دراز مدت داشته باشد. گذشته از اين فرآورده هاي جنگلي اعم از چوب و يا ساير محصولات فرعي ديگر چرخ هزاران هزار واحد توليدي اعم از کوچک و بزرگ را در سراسر جهان به گردش در مي آورند، زيرا جنگل تامين کننده مواد اوليه بسياري از صنايع بوده که آن صنايع با يکديگر روابط متقابل بنيادي دارند. بطور مثال کارخانجات صنايع چوب و صنايع کاغذ با صنايع ديگر بيش از 100 نوع تبادل کالا دارند که اين موضوع نقش قابل توجهي در تحرک اقتصاد کشور دارد. علاوه بر اين درختان منبع تامين مواد اوليه براي صنعت داروسازي مدرن نيز مي باشند بطوري که بيش از 25 درصد مواد مورد نياز صنعت داروسازي مستقيماً از درختان بدست مي آيد.
فوايد ديگر جنگلها و مراتع را مي توان در حفظ ذخاير ژنتيک گياهي و جانوري، تامين غذا و مامني براي وحوش و پرندگان و بالاخره اکوتوريسم دانست.
نقش جنگلها و مراتع در جلوگيري از رانش زمين
رشد درختان در دامنهها سبب افزايش پايداري خاک ميگردد.ريشه درختان با فرو رفتن درخاکهاي حساس به لغزش مانند ستونهايي عمل کرده و با ايجاد شبکه متراکم ريشهاي از بهمپاشيدن قطعات يا بلوکهاي لغزشي جلوگيري ميکنند.مطالعات انجام شده در منطقه جنوبشرقي آلاسکا نشان داد که پس از قطع درختان، افزايش قآبل ملاحظهاي در تعداد لغزشهاصورت گرفت آنها نتيجه گرفتند که نابودي و فساد تدريجي سيستمهاي تداخلي ريشه درختان(پس از قطع آنها) عامل وقوع لغزشها بودند. هر چند عدهاي اعتقاد دارند که در بعضي موارد درختان به دليل نيروي وزن خود و يا بر اثر نيرويي که توسط باد در بعضي از مناطق به درختانوارد ميشود ممکن است باعث لغزش شوند ولي به دلايل زير نقش پوشش گياهي در جلوگيرياز حرکت زمين کاملاً آشکار است:
يکي از عوامل مهم و مؤثر در حرکتهاي تودهاي يا رانش زمين وجود رطوبت در خاکاست در ايران نيز اکثر لغزشها معمولاً در دامنههاي رو به شمال (سايهگير)که رطوبت بيشترينسبت به دامنه جنوبي دارند اتفاِق ميافتد.بنآبراين درختان با انجام عمل تبخير و تعرِق و درنتيجه کم کردن ظرفيت نگهداري آب خاک، نقشي اساسي در اين مورد ايفا ميکنند درختان بامصرف بالاي آب و تعرِق زياد در حقيقت عمل زهکشي خاک را انجام ميدهند و در نتيجه آن راسبک نگه ميدارند. مطالعات انجام شده در امريکا (ايالت اوهايو)نشان ميدهد که ضريب اطميناندر برآبر لغزش، در دامنههاي جنگلي پوشيده از درخت 9 برابر بيشتر از دامنههاي بدون درختاست.
نقش ديگر درختان در حفظ خاک از خطر لغزش، وجود فرايندي بنام برگآب(Interception) است. يعني در طي هر بارندگي مقداري از بارش توسط تاج درختان گرفته شده و قبل از رسيدن به خاک تبخير ميگردد. اين مقدار بارندگي از اين جهت که در خاک نفوذ نميکند در خشکي خاک و جلوگيري از حرکت زمين مؤثر ميباشد. ميزان برگاب بستگي به شکل برگها وتاج درختان دارد و ميزان آن بسته به اينکه درخت در چند ماه از سال برگ داشته باشد تغييرميکند. بنآبراين در درختکاريها استفاده از نهال درختاني که در زمستان برگ دارند براي اينگونهمحلها مناسب تر است.
همانگونه که قبلاً گفته شد ريشه درختان از طريق جذب بخشي از آب زيرزميني و خشککردن خاک نقش عمدهاي در پايداري دامنهها دارند.از اين لحاظ گياهان داراي ريشههاي عميقتر و با انشعابات بيشتر نقش بهتري در حفظ خاک خواهند داشت. متأسفانه انسان بر اثر تخريبپوشش گياهي از قبيل تبديل جنگل به زمين زراعتي، شهرسازي و همچنين جادهسازي غيراصولي و ايجاد تأسيسات ارتباطي نقش مهمي در ايجاد لغزش دارد. نتايج حاصل از يکتحقيق در يک منطقه جنگلي شمال کشور (حوضه واز از توابع شهرستان نور)نشان داده استبيشترين لغزشها در دامنههايي اتفاِق افتاده است که قطع يکسره جنگل وجود داشته است. اينقطع جنگل به منظور عبور دکل هاي برِق فشار قوي و احداث جاده صورت گرفته است.
در اين زمينه تحقيق ديگري در غرب کشور (چهار محال بختياريمنطقه اردل) صورت گرفته است. به استناد اين تحقيق منطقهاي که در آن لغزش حادث شدهدر 40 سال گذشته (با استناد به عکسهاي هوايي سال 1335) داراي جنگل بلوط با تاج پوششيحدود 40 درصد بوده که بر اثر قطع بيرويه و تبديل اراضي جنگلي به زراعت ديم، هماکنوندرصد تاج پوشش آن به حدود 2 درصد رسيده است. بنابراين تخريب و قطع پوشش گياهيباعث تغيير چرخه آب بصورت کاهش تبخير و تعرقِ در منطقه و افزايش آب زيرزميني در دامنهلغزش يافته شده است. به اين ترتيب نقش ارزنده جنگلها با استناد به تحقيقات مستدل در مورداين بليه نيز کاملاً آشکار است.
نقش جنگلها و مراتع در جلوگيري از وقوع بهمن
پوشش گياهي از نوع بوتهاي يا بالشتکي سطوح ناهمواري ايجاد کرده وخطر سقوط بهمن را کاهش ميدهد.لذا در نقاطي که حتي براي ورزش اسکي استفاده مي شود، بهتر است هم محل اسکي و هم ارتفاعات مشرف به آن را با گونههاي مرتعي نوع بوتهاي و بالشتکي تقويت کرد. براي جلوگيري از وقوع بهمن علاوه بر اقدامات مکانيکي (مانند پايههايچوبي، نردههاي فلزي و ديوارههاي سنگي)، عمليات بيولوژيکي از قبيل جنگلکاري در صدر برنامههاي مبارزه با اينگونه خطرات است.در مناطق بهمن خيز براي جلوگيري از خطرات ناشياز آن در محلهاي آغاز حرکت تودههاي برفي اقدام به جنگلکاري ميشود. معمولاً جنگلکاري در روي خطوط تراز و با ايجاد بانکت صورت ميگيرد (البته به روشهاي ديگر هم اقدام بهجنگلکاري ميشود).
انتخاب نوع گونه براي اينکار حائز اهميت است و کاشت رديفي گونههاي جنگلي سوزنيبرگ و پهنبرگان مقاوم ميتوانند مانع اينگونه خسارتها شوندبراي اينکار درختان بصورت شبکهاي طراحي شده و مورد استفاده قرار مي گيرند.در بسياري از مناطق که بوسيله عمليات مکانيکي با حرکت بهمن مبارزه ميشود بازهم نقش جنگلکاري از نظر دور نميماند زيرا پس از احداث بهمنشکنها در پناه و يا بين آنها يک شبکه چند رديفي جنگلکاريميشود چرا که عمر موانع مکانيکي کوتاه است و پس از مدتي مستهلک ميشود در حاليکهگونههاي جنگلي در اين مدت رشد نموده و با از بين رفتن موانع، بصورت يک ديوارهبيولوژيکي (زنده) عمل ميکنند.
به اين ترتيب در مورد جلوگيري و يا کاهش اثرات اين بليه طبيعينيز استقرار گونههاي جنگلي بهترين روش مبارزه است همچنانکه در هر محلي که گونههايجنگلي وجود دارند بهمن اتفاقِ نميافتد زيرا قبل از اينکه برفي رويهم انباشته شود مقدار زيادياز آن بوسيله تاج پوشش درختان گرفته ميشود و به زمين نميرسد.
اثر جنگل ها و مراتع درتلطيف هوا
جنگل ها و مراتع و به طور کلي گياهان سبز در نتيجه عمل کربنگيري مرتباً گاز کربنيک هوا را که در اثر تنفس حيوانات و انسان و فعل و انفعالات شيميايي و آلودگيهاي محيط زيست وارد هوا مي شوند جذب نموده و گاز اکسيژن را که يک ماده حياتي براي موجودات زنده به شمار مي رود پس مي دهند. بررسي هاي انجام شده نشان داده است هنگام کربن گيري درختان، از 264 گرم انيدريد کربنيک هوا مقدار 192 گرم اکسيژن آزاد مي شود از اين نظر هر هکتار جنگل قادر است سالانه 2.5 تن اکسيژن (اکسيژن لازم براي 10 نفر در سال) آزاد کند. با اين حسآب فقط جنگل هاي شمال کشور مي تواند اکسيژن لازم براي 19 ميليون نفر را در طول يک سال تامين کند. در مجموع حدود 60 درصد از اکسيژن مصرفي جهان بوسيله فضاي سبز تامين مي شود از اين رو تلطيف هوا و تأمين اکسيژن مورد نياز جانداران از فوايد مهم جنگل و فضاي سبز مي باشد.
منبع : http://www.karaj2.rozblog.com/