منابع طبیعی و ثروتهای طبیعی
معمولا جنگل و مرتع را " منابع طبیعی تجدید شونده" می نامندو گاهی هم به جنگل و مرتع و خاک , منابع طبیعی تجدید شونده می گویند. این اشتباه از آنجا ناشی می شود که آنچه در طبیعت وجود دارد و انسان د رپیدایش و خلقت آنها دخالتی نداشته است , مانند معادن ( سرب , نفت , طلا , آهن , ذغال سنگ و غیره) و آب و خاک و گیاه و غیره همه را از اجزاء " منابع طبیعی" به حساب می آورند و نباتات ( جنگل و مرتع) یا پوشش گیاهی و در مواردی هم حتی خاک را منابع طبیعی تجدید شونده می خوانند. از آن جهت اینها را تجدید شونده می خوانند زیرا معتقدند که اینها قابل تجدید هستند یعنی دو مرتبه به وجود می آیند ولی بقیه مانند نفت و ذغال سنگ و غیره دیگر قابل تجدید نیستند یعنی دیگر به وجود نمی آیند.
اولا عنوان تجدید شونده به گیاه ( جنگل و مرتع) و خاک, دادن صحیح نیست. درست است که گیاه از خاک جدا نیست و خاک بستر گیاه را تشکیل می دهد و با از بین رفتن خاک , گیاه از بین می رودو با از بین رفتن گیاه خاک هم از بین می رود . یا حاصلخیزی خود را از دست می دهد, ولی در مورد اصطلاح " تجدید شونده" , این دو یعنی خاک و گیاه را در یک ردیف آوردن صحیح نیست. برای اینکه, گیاه یک موجود زنده است که از طریق تکثیر سلول , رشد و نمو می کند و... ولی خاک , یک چیزی است که با آن کاملا فرق دارد( ا زتخریب و تجزیه ی سنگ به وجود می آیدو ...) ثانیا چون گیاهان از طریق تکثیر سلول زیاد می شوند اینطور می نماید که اصطلاح " تکثیر شونده " بهتر از " تجدید شونده" می باشد.
تعریف منابع طبیعی و ثروتهای طبیعی و تقسیم بندی آنها
مواد و موجودات طبیعی که انسان د رپیدایش یا خلقت آنها , دخالتی نداشته بر دو نوع هستند :
1- ثروت های طبیعی
2- منابع طبیعی
ثروت ها ی طبیعی
ثروت های طبیعی به موادی گفته می شود که به طور طبیعی به وجود آمده یعنی انسان د رپیدایش یا خلقت آنها , دخالتی نداشته است و اگر هر قدر هم د راستخراج و یا بهره برداری از آنها صرفه جویی بشود , سرانجام روزی تمام خواهد شد مانند کلیه ی معادن و ذخایر زیرزمینی.
ثروت های طبیعی خود به سه دسته تقسیم می شوند :
الف) ثروت های طبیعی جامد
معادن ذغال سنگ, نمک, گچ, آهک و ...
ب) ثروت های طبیعی مایع
مثل نفت که بیشتر به جای معادن به آنها ذخایر گفته می شود زیرا مقدار آنها زیاد و و حجم وسیعی را اشغال کرده است.
ج) ثروت های طبیبعی گازی شکل
منابع طبیعی
منابع طبیعی به مواد و موجودات زنده ای اطلاق می گردد که به طور طبیعی به وجود آمده و انسان د رپیدایش یا خلقت آنها هیچگونه دخالتی نداشته است و اگر به طور صحیح از آنها بهره برداری شود ,هیچوقت تمام ویا غیر قابل استفاده نمی شوند مانند هوا , آب , خاک , جنگل , مرتع , حیات وحش و ماهی ها و ...
منابع طبیعی بر دو دسته اند:
الف) جاندار
ب) غیر جاندار
منابع طبیعی جاندار
منابع طبیعی جاندار بر دو دسته اند: گیاهی و جانوری
- منابع طبیعی گیاهی شامل جنگل و مرتع
- منابع طبیعی حیوانی که شامل دو دسته ی حیوانات می شود :
a) حیوانات آبزی شامل ماهی , میگو و ...
(b حیوانات خاکزی شامل حیات وحش مانند آهو , گورخر و ...
منابع طبیعی غیر جاندار
این منابع شامل آب, خاک و هوا میباشد.( منابع طبیعی اصلی) همانطور که گفته شد اگر به طور صحیح از منابع طبیعی بهره برداری شود هیچ وقت تمام یا غیر قابل استفاده نمی شود . به عنوان مثال اگر جنگل ها و مراتع به طور بی رویه مورد استفاده قرار نگیرد , همیشه تکثیر کرده و تمام نمی شود. در مورد هوا که تمام شدنی نیست اما ممکن است در اثر آلودگی زیاد غیر قابل استفاده بشود. در مورد آب اگر زیاد استفاده شود ممکن است تمام شود و از طرف دیگر ممکن اسنت وجود هم داشته باشد اما بر اثر آلودگی شدید غیر فابل استفاده بشود. خاک نیز ممکن است در اثر فرسایش از بین برود ویا ممکن است باشد اما به دلیل فرسایش , آلودگی شدیدو شور شدن غیر قابل استفاده بشود.
ضرورت حفظ منابع طبيعي
منابع طبيعي نقش اساسي در رفاه اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي كشور ايفا ميكنند.
در عين حال تعداد كثيري از كشورهاي جهان با وجود برخورداري از بهترين منابع طبيعي قادر به بهرهبرداري از اين منافع نشده و در حالت آشفتگي به سر ميبرند و بهگونهاي شايسته براي مردم آن كشور نميتوانند ايفاي تعهدات نمايند.
طي قرنها به واسطه پيماني نانوشته كه در گذشته فيمابين دولتها و مردم جاري شده است، بهرهبرداري كامل از منابع طبيعي به شرط تضمين منافع همه به دولتها سپرده شده است و در قرن اخير نيز اين موضوع در قوانين اجتماعي و اساسي كشورها مورد تاكيد قرار گرفت و اساسا واژه ثروت ملي و انفال و فرهنگ جوامع توسعه يافته است.
اينگونه است كه حكمراني خوب درعرصههاي بهرهبرداري از منابع طبيعي از اهميت خاص برخوردار ميشود و اساسا توسعه كشورها را براساس حكمراني خوب در منابع طبيعي رقم ميزنند.
سرزمين پهناور ايران در منطقهاي خشك از جهان واقع شده است و دوسوم پهنه كشور داراي آب و هواي خشك و نيمه خشك ميباشد. بررسي تاريخي نحوه ذخيرهسازي و استفاده از آب در ايران بيانگر آن است كه ايرانيان در اين عرصه بر محور دانايي و فناوري عمل مينمودند. آبانبارهاي واقع در جنوب و نواحي مركزي، قنوات و روشهاي آبياري سازگار با اقليم در مناطق كويري تماما نشانههايي از خردمندي و مديريت خوب استفاده از منابع طبيعي ميباشد.
آب جزو مهمترين منابع طبيعي ميباشد و ارزش آب در نواحي خشك و فراخشك جهان بر همه آشكار است. گذشته از تامين آب شرب و مايحتاج زندگي كه اساسا تمدن و سلامت جامعه به آن وابسته است، تامين مواد غذايي مردم نيز به بهرهبرداري صحيح از منابع آب وابسته است و بخش عمدهاي از توليد ناخالص ملي كشور در امور توسعه صنعتي نيز به طور مستقيم به آب وابسته و بدون ترديد سهم آب در توسعه كشاورزي نيز بسيار بااهميت و تعيينكننده است.
جداي از نقش آب در توسعه كشور بايد به اثرات پراهميت آن در حفظ محيطزيست نيز توجه شود. آب عامل زندگي و توسعه پايدار جوامع انساني ميباشد.
ميزان آب قابل دسترس سالانه در ايران 130 ميليارد مترمعكب ميباشد كه با توجه به افزايش جمعيت كشور در نيم قرن اخير به بيش از دو برابر و همچنين بهبود سطح زندگي و توسعه كشاورزي، كفاف تقاضاهاي مصارف مختلف را نميدهد و اگر به همين روند توسعه و بهرهبرداري بدون رعايت بهرهوري و ظرفيتهاي منابع آبي صورت گيرد ميتواند در آينده نزديك كشور را با چالشهاي جديدي مواجه نمايد. در حال حاضر سالانه حدود شش ميليارد مترمكعب آب از مخازن زيرزميني بيش از توان سفره برداشت ميشود و در عرصه آبهاي سطحي نيز بسياري از تالابها و كفههاي طبيعي كشور با كمبود آب مواجه ميباشند.
لذا مديريت تقاضا و تخصيص آب به مصارف با بهرهوري بيشتر بايد مدنظر قرار گيرد. اين مباحث در سياستهاي كلان مديريت آب كشور و در قانون برنامه چهارم به درستي مورد تاكيد قرار گرفته است و اميد است كه اين سياستهاي خوب پس از تغييرات مديريتي و سياستگذاران توسط جانشينان آنان برهم زده نشود و به دست فراموشي سپرده نشود.
چرا كه منابع طبيعي متعلق به دورهاي خاص از تاريخ نميباشد و استفاده از اين منابع بايد بهگونهاي باشد كه نسلهاي آينده اين مرز و بوم نيز از آن بهرهمند شوند.
منابع طبیعی و اهمیت آن
شما حتماً در طول زندگی در مجلات و کتابها خواندهاید و یا از اخبار، رادیو و تلویزیون راجع به بحرانهای تکرارشونده مطلع شدهاید، بحرانهایی از قبیل جنگ، انفجارات اتمی، انفجار جمعیت و ضایعات ناشی از آن مثل قحطی و گرسنگی و غیره. اینگونه بحرانها در مناطق مختلف کره زمین جملگی گواه بر صدمهخوردن محیط زیست انسان است. آلودگی آب و هوا خود شاهدی بر گسترش شهرنشینی است، این ضایعات خود دلیلی بر کاهش بیش از حد گونههای مفید گیاهی و جانوری است.
محققینی که به اینگونه مشکلات و مصائب توجه دارند و آنها که وضعیت ملتها و رشد جمعیت جهان را دائماً مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند، خبر از گسترش اضطراب، عصبانیت و فشار روحی اقشار جامعه میدهند.
هماکنون کسی نمیتواند در مسئولیت مهم خود در حفظ محیط زیست در همه ابعادش شانه خالی کند. هیچ یک از ما نمیتوانیم از جهانی که در آن زندگی میکنیم غافل باشیم.
مرافعات بینالمللی، مشکلات جمعیتی و مسائل همگی به هم گره خوردهاند، کشورهای متمدن که دارای تکنولوژی پیشرفته هستند بین جمعیت کشور و منابع طبیعی تعادل مناسبی را به وجود آوردهاند و به عبارتی از منابع خود با تکنیک صحیح و علمی بهرهبرداری میکنند. نقاطی از دنیا که در آن خطر جنگ و جنگافروزی وجود دارد، معمولاً نقاطی هستند که در آن منابع طبیعی با کمبود مواجه هستند و یا جاهایی هستند که تکنولوژی لازم برای بهرهبرداری از منابع طبیعی موجود نیست.
این نقاط غالباً نواحی پرجمعیت جهان را شامل میشوند زیرا رشد جمعیت آنها از رشد تکنولوژی بیشتر است و میزان منابع طبیعی که میتواند در اختیار مردم قرار گیرد، قابل قبول و پذیرش نیست، همزمان با افزایش رشد جمعیت و کم شدن منابع طبیعی خطر جنگ افزایش می یابد. هر راه حل ثابتی برای رفع مشکلا ت بینالمللی باید تضمین کننده حفظ محیط زیست باشد و آنرا ملحوظ دارد تا بتواند سلامت و سعادت زندگی مردم را تأمین و مشکل جمعیتی آنها را برطرف نماید. در کلیه راهحلها باید کیفیت محیط زیست به ویژه مورد توجه باشد. برای کشورهای پیشرفته که دارای تکنولوژی برتر هستند و مردم آنها با فراوانی مواد و مایحتاج مواجهاند و زندگیشان در حد لوکس است، بسیار مشکل است که بتوانند میزان بدی وضعیت موجود در سایر نقاط دنیا را تجسم کنند. فقط تعداد بسیار کمی هستندکه با محرومیت ثابت مردم در سایر نقاط دنیا آشنا هستند. کشورهای پیشرفته به رشد جمعیت خود توجه داشته، میدانند که رشد ممتد جمعیت چه هزینههایی را دربر دارد و به همین دلیل قادر شدهاند رشد جمعیت خود را کنترل نمایند.
کشورهای پیشرفته میتوانند کارخانجات بیشتری داشته باشند و این فقط به قیمت افزایش آلودگی آب و هوا است. آنها میتوانند ماشینهای بیشتری داشته باشند، ولی به قیمت انبوهی ترافیک در شهرها و افزایش شاهراهها. آنها میتوانند مسافرت خود را در اتوبانها زیاد کنند ولی به قیمت افزایش اتوبانها که خود جای اراضی کشاورزی و منابع طبیعی را اشغال میکند. آب و هوا زمانی تمیز و ارزانقیمت بودند، ولی امروزه آلوده و گران میباشند. زمین زمانی ارزانقیمت و سهلالوصول بود، ولی امروزه مشکل میتوان فضایی را با قیمت ارزان تهیه نمود که از نظر حفظ منابع طبیعی منحصر به فرد باشد و جایی برای تفریح و تنفس اهالی شهرها باشد.
امروزه این واقعیت به حقیقت پیوسته است که نمیتوان رشد جمعیت بیش از حد در کشورهای محروم و قحطیزده را از نظر دور داشت و آنرا نادیده گرفت. این ادعا که میتوان مسأله سایر ملل را نادیده گرفت به قول جامعهشناس معروف (Paul Ehrlich ) مثل این است که بگوئیم مسافری در یک قایق که انتهای قایقش در آب فرو رفته میتواند خود را به سلامت از مرگ برهاند. ما همگی سرنشینان کره پرجمعیتی هستیم در جهان واحد و توجه به محیط زندگی بشر باید مورد توجه همگی باشد.
در زمانی نه چندان دور که جهان بزرگ و جمعیت آن بالنسبه کم بود بشر میتوانست در اعمال خود اشتباهات بزرگی را مرتکب شود بدون اینکه به محیط زیست لطمه جدی وارد گردد. اگر جنگلی نابود میشد و یا مرتع و علفزاری به بیابان تبدیل میشد، هنوز هزاران جنگل و چمنزار دست نخورده وجود داشت. امروزه جهان کوچک و جمعیت آن بسیار زیاد است و هرگونه اشتباهی غیر قابل جبران است. هرگونه اشتباهی در رابطه با محیط زیست و تأمین مجدد آن بسیار پرهزینه است، تلاش و تقلا برای حفاظت از محیط زیست چیزی است که باعث رشد و ارتقاء میشود و سعادت کامل افراد را تضمین میکند. بشر باید در طبیعت به گونهای عمل کند تا ضمن تهیه غذا و تأمین زندگی که برایش اساسی هستند، آن را در حد اعلا حفظ نماید. طبیعتی سرشار از فضا برای جابجایی، سرزمین طبیعی برای گردش کردن، مناظر طبیعی برای تحسین کردن و جانوران وحشی برای مشاهده، مطالعه، شکار و غیره …
امروزه باید تصمیمات مفید خود را در رابطه با حفظ کیفیت محیط زیست سریعاً به مرحله اجراء درآوریم. اگر بیش از این منتظر بمانیم ممکن است موقعیت مناسب را از دست داده و محدودیتهای زیادی در رفتار با طبیعت ایجاد گردد، هدف ما این نیست که فقط راهحل سادهای برای محیط زیست انتخاب و معرفی کنیم. برای بسیاری از مشکلات هماکنون هیچ راهحلی نداریم و تنها کاری که اکنون میتوانیم در رابطه با حفظ محیط زیست بطور قاطع انجام دهیم، حفاظت از آن با محدود کردن رشد بیشتر جمعیت است. سایر راهحلها یعنی افزایش تولیدات از طبیعت برای تغذیه نسل بشر و غیره موقعیت را خرابتر میکند. قبل از اینکه موقعیت از این هم خرابتر شود و جهانی خلق کنیم که دیگر نسل بشر قادر به ادامه زندگی در آن نباشد، باید به فکر چاره باشیم و وارد عمل شویم.
منابع طبیعی، مواد، سرزمین و موجودات زندهای هستند که بویژه در فرهنگ انسانی مفید و ارزشمند هستند. امروزه همه چیزهای موجود، روی کره زمین از یخهای قطبی گرفته تا قلل کوههای استوایی و اعماق دریاها برای انسان ارزشمند بوده و در نتیجه جزء منابع طبیعی محسوب میگردند.
منابع طبیعی را به دو دسته کل تقسیم میکنند. یکی منابع تجدید شونده و دیگری منابع غیرقابل تجدید. مطالعات اخیر نشان داده است که حد و مرز بین این دو کاملاً مشخص نیست و این خود از اهمیت این تقسیمبندی میکاهد.
منابع تجدیدشونده همانا منابع زنده هستند مانند جنگلها، مراتع، آبزیان، خاک و … . منابع طبیعی غیرقابل تجدید، اشیاء بیجان مثل معادن و سوختهای فسیلی هستند.
اختلاف بین این دو دسته از منابع بسیار مهم هستند. منابع زنده قادر به تکثیر، تولید مثل، افزایش و جابجایی هستند. اگر از این منابع بطور صحیح استفاده شود میتوانیم سالهای سال ازآنها بهرهبرداری کنیم بدون اینکه لطمهای به آنها واردآید. منابع غیرقابل تجدیدبه خودی خود جابجا نمیشوند و مدت زمان جابجایی آنها آنقدر طولانی و به نسبت کم است که در زمان حیات انسان قابل رؤیت نیست. تودههای آهن یا منابع نفت رشد نمیکنند وقتی یک منبع مرده مورد مصرف و استفاده قرار گرفت از دست رفته و ما باید چیز دیگری را جایگزین آن کنیم و یا اینکه بدون وجودآن به زندگی ادامه دهیم.
دومین اختلاف مهم این دو منابع در این است که منابع زنده به هم پیوسته و وابستهاند. اگر جنگلی را بطور یکسره قطع کنیم نه تنها درختان از بین میروند بلکه به خاک هم صدمه وارد میگردد. نسبتهای آبی منطقه تغییر میکند. زندگی ماهیان در نهرها و رودخانهها و زندگی جانداران در خشکی تخریب و یا ممکن است بطور چشمگیری تغییر یابد. پس منابع زنده در هر ناحیهای به همدیگر گره خورده و عجین هستند چنانچه به یکی لطمه وارد شود به سایرین نیز وارد میگردد. در منابع غیرقابل تجدید این طور نیست، استخراج زغالسنگ در یک ناحیه ضرورتاً تأثیری بر سایر ذخایر ندارد.
هنگامی که ما زغال سنگ یا نفت را برای سوختن مصرف میکنیم جنگل محفوظ میماند، ولی همزمان هوا آلودهتر میشود به نحوی که رشد نباتات و حیوانات ممکن است به مخاطره افتد. امروزه معلوم شده که بسیاری از منابع از جمله اکسیژن موجود در هوا، نفت و زغالسنگ موجود در زمین نتیجهای از فعالیت موجودات زنده است و به آنها وابسته است. منابع طبیعی غیرقابل تجدید دائماً در حال کاهش و تنزل هستند و با افزایش رشد جمعیت توسط بشر بطور بیرحمانه مصرف میشوند. بایستی در استخراج و مصرف آنها جانب احتیاط را حفظ نموده و از ضایعات و فضولات آنها جلوگیری نمود. با اعمال اینگونه مدیریت بهرهبرداری از منابع امکان عرضه آن برای مدت زمان طولانی میسر است و بالعکس اگر با بیاحتیاط همه آنها را مصرف کنیم بزودی شاهد زوال و پایان آنها خواهیم بود.