دامپروری
حیوان اهلی عبارت است از حیوانی است که تولید مثل آن تحت کنترل بشر بوده یا میتواند در کنترل بشر باشد. در اهلی کردن حیوانات عواملی که در نظر گرفته میشد عبارتند از: تعلیمپذیری، اندازهٔ حیوان، شاخ، رنگ، کیفیت پوشش حیوان و تولید گوشت. دستآموز و اهلی کردن حیوانات بهطور اتفاقی صورت گرفتهاست، بدون اینکه بشر متوجه بشود که چه حادثهای در شرف وقوع است.
گردآورندگان و شکارچیان، اولین اهلیکنندگان حیوانات، هیچ پیشبینی در مورد نحوهٔ استفاده آتی از حیواناتی که اهلی میکردند و حالا به صور مختلف مورد استفاده بشر قرار میگیرند، نکرده بودند بشر پس از ساکن شدن در یک محل و کسب تجارت طولانی، بهنحوهٔ استفاده از حیوانات برای تولید شیر، پشم، نیروی کار، جنگ و ورزش پی برد و دامپروری هم از این زمان، که بشر جهت تهیهٔ غذا و تأمین پوشش برای خود از حیوانات اهلی شده حمایت و از آنها نگهداری کرد، شروع شدهاست.
با پیشرفت تمدن، افزایش جمعیت و اطلاعات و دانش انسانی، بشر به حیوانات و تولید آنها وابستهتر شده؛ طوری که امروزه دامپروری یکی از مهمترین رشتههای کشاورزی و تولیدات دامی یکی از عمدهترین و با ارزشترین فرآوردههای کشاورزی است و مردم به فرآوردههای دامی جهت تغذیه و تولید پوشاک بسیار نیازمند هستند. اهلی کردن حیوانات یکی از گامهای عمده در پیشرفت زندگی از حالت بدوی به تمدن، در بسیاری از طایفههای بشر اولیهاست، که سبب تبدیل زندگی ایلی و قبیلهای به زندگی شهری و شهرنشینی شدهاست. قبل از اهلی کردن حیوانات بشر بدوی حیوانات را جهت استفاده از گوشت و پوست آن شکار میکرده است؛ پس از اهلی کردن سگ، از این حیوان جهت نگهبانی در شب و شکار استفاده نمود.
رفتهرفته بشر بیشتر به ساکن شدن در یک منطقه عادت کرد و در خلال این مدت تقاضا برای نگهداری و حمایت از حیوانات در موقعی که شکار کم میشد و دسترسی به غذا محدود میگردید بیشتر و محسوستر گردید. در همین اوان بعضی از دانهها بهطور محدود در اطراف محل زندگی کاشت میشد و مازاد این محصولات جهت آذوقه زمستانی انبار میگردید و بعد از این زمان اکثر حیواناتی که امروز در خدمت بشر هستند، اهلی شدند. علاوه بر استفاده از حیوانات اهلی در امر تغذیه و پوشش، بعضی از افراد باهوش از آنها در امر باربری، شخم زنی، و غیره شروع به استفاده کردند.
آغاز دامپروری نشانگر اولین گامهای پیشرفت مدنی بسیاری از گروههای بشر اولیه است؛ گلهداری شاخص برتری یک طایفه و یا گروه نسبت به گروه و یا طویف دیگر بودهاست. طایفه یا گروهی که دارای گله زیادی بودند خیلی پیشرفتهتر و قدرتمندتر از طایفه و یا گروههای دیگر بهحساب میآمدند. با پیشرفت تمدن افراد بشر به حیوانات و تولیدات آنها وابستگی بیشتری احساس میکرد و با شروع زندگی شهرنشینی و شناخت بیشتر از حیوانات و نیازهای روزافزونی که بهوجود میآمد، بشر توانست در اثر انتخاب و جفتگیریهای کنترل شده و ریخت و شکل ظاهری حیوانات را بهتر بکند و در جهت رفع احتیاجات، تیپهای دلخواه خود را بهوجود آورد.
الف) نظام دامداري سنتي و ب ) نظام دامداري صنعتي
با وجود اين ، تمايز كامل اين دو نظام بهره برداري به دليل فرايند گذار كاملا ميسر نيست . اين در حالي است كه برآوردها نشان مي دهد كه نظام دامداري سنتي كشور بالغ بر 70 % توليد گوشت قرمز و محصولات دامي كشور را به خود اختصاص داده است ، لذا سهم نظام دامداري صنعتي در اين زمينه اندك است . بنابر اين به نظر مي رسد كه انجام هر گونه تحول در فعاليت هاي دامداري كشور مستلزم اتخاذ سياست هايي است كه بتواند نظام دامداري سنتي كشور را به نحو مطلوبي تحت تاثير قرار دهند .با گسترش دانش رسمي و فنون جديد دامداري ، نظام هاي محلي و دانش و فنون بومي دامداري مورد بي مهري قرارگرفتند ، غافل از آنكه دانش و فنون جديد ، شكلهاي تغيير يافته اي از دانش و فنون بومي مي باشند .در دهه هاي گذشته ، بسياري از صاحبان علوم رسمي دامداري اعتقاد داشته اند كه گذار از دامداري سنتي به دامداري نوين ، مستلزم نفي آن نيست ، بلكه به معناي تداوم و حركت در طول آن است . به عبارت ديگر ، بسياري از روشها و فنون دامداري نوين ، خلق الساعه نيستند ، بلكه همان روشها و فنون دامداري سنتي هستند كه به طور آهسته و پيوسته ، تغيير و تكامل يافته اند .در دهه هاي گذشته ، بسياري از كشورهاي تحت تاثير موفقيتها و فن آوريها قرار گرفتند كه با شتاب و برداشتي تقليدي ، تجارب ارزشمند نظام دامداري سنتي را كنار گذاشتند و به شكلهاي جديدي از نظامهاي دامداري بويژه نظام دامداري صنعتي گرايش پيدا كردند . با افزايش اين گرايش ، رفته رفته نظام دامداري سنتي به فراموشي سپرده شد و تضعيف گرديد ولي در عوض ، نظام دامداري صنعتي گسترش يافت . اخيرا مشخص گرديده كه برخي از روشها و فنون مورد استفاده در نظام دامداري صنعتي از پا يداري لازم برخوردار نيست . پس نبايستي تجديد و احياي نظام دامداري سنتي را ويران كرد ، بلكه مي بايست آن را اصلاح نمود .مقايسه نظام هاي دامداري سنتي و صنعتي نشان ميدهد كه هر دو نظام از قابليت ، توانمندي و محدوديت هايي برخوردارند ، لذا رهيافت بديل و پايدار در راستاي توليد سالم و بيشتر ، طراحي يك نظام دامداري ارگانيك و استفاده از توانمنديها و قابليتهاي هر دو نظام و رفع محدوديتهاي آنها مي باشد .